کد مطلب:33635 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:131

شرک نزاع افکن است











بلی شرك در این عالم موجب نزاع و تضاد می شود. بندگان خداوند واحد با یكدیگر قرابتی دارند كه بندگان خدایان متعدد فاقد آن قرابت هستند. یكی از عوامل نزاع در این دنیا، شرك است. ولی توحید مستلزم رفع تمام تضادها نیست. پاره ای از تضادهای این عالم معلول شرك اند.

[صفحه 203]

وقتی چند خدا در عالم پدید آید، چند گونه بنده نیز ظهور خواهد كرد. و همان گونه كه به تعبیر قرآن:

اذا لذهب كل اله بما خلق و لعلا بعضهم علی بعض (المومنون، 91)

هر خدایی خود را به همراه آفریدگانش به سویی می كشد و بعضی بر بعض دیگر برتری می جویند.

آدمیان در ابراز بندگی، نسبت به یكدیگر اظهار وحدت و قرابت نیز می كنند و می گویند كه ما خواجه تاشان هستیم، یعنی بندگان یك خواجه ایم. و این پیوند و نسبت بسیار مهمی است كه در میان آدمیان برقرار می شود و به آنان نسب واحد می بخشد. به بیان دیگر آدمیان در مقام بندگی اذعان می كنند كه چون همه در عبودیت شریكند و تحت فرمان و سلطه و محبت و ولایت خداوند واحدند، به یك مبدا منتسب می باشند و لذا دلیلی ندارند كه با یكدیگر به نزاع برخیزند. اما گاهی این شان بندگی فراموش می شود و به واقع بدترین غفلت آدمی همانا فراموشی عبودیت است. شان شیطان این است كه بندگی را از یاد انسانها ببرد. و در آن هنگام است كه نزاع ها آغاز می شوند.

ان الشیطان ینزع بینهم (الاسراء، 53)

یعنی كار شیطان نزاع افكندن در میان مردمان است. شیطان خود بر اثر برتری جویی شیطان شد. خداوند نیز او را با نهایت تحقیر بیرون راند و گفت:

فاخرج انك من الصاغرین (الاعراف، 13)

بیرون رو كه تو خوار و حقیری

این مواجهه را با آدمیان برتری جو باید كرد. یعنی همانگونه كه خداوند شیطان را بواسطه ی برتری جویی بیرون راند، آدمیان مستكبر را نیز باید طرد

[صفحه 204]

كرد، باید به ایشان فهماند كه موجودات پستی هستند و البته عكس مساله نیز صادق است.


چون ز خود رستی همه برهان شدی
چونكه بنده نیست شد سلطان شدی


(مثنوی، دفتر دوم، بیت 1320)


صفحه 203، 204.